دیدن خانه خدا آرزوی هر مسلمانی است و با شروع ماه ذی الحجه و اعزام حجاج به مکه مکرمه کسانی هستند که رفتن به سفر حج تمتع برایشان مانند رفتن به شاه عبد العظیم است.
دیدن خانه خدا آرزوی هر مسلمانی است و با شروع ماه ذی الحجه و اعزام حجاج به مکه مکرمه کسانی هستند که رفتن به سفر حج تمتع برایشان مانند رفتن به شاه عبد العظیم است و خرید20 میلیون فیش تمتع برایشان پولی نیست و عده ایی دیگر در آرزوی دیدن خانه ی خدا هستنداما
تنگدستی به آنها این اجازه را نمیدهد! اما ای کاش هر کس در عمرش یکبار به حج برود اما حجش مقبول باشد و بعد از بازگشت دیگر دلی را نشکند!،فخر فروشی نکند!،دست کمک به زیر دستان را داشته باشد!...
هرسال همزمان با برگشت حجاج از خانه خدا دوران کودکی ام را به یاد می آورم، زمانی که قبل از محرم و خوردن غذاهای نذری در انتظار دعوت به مهمانی بودیم که خانم یا آقایی با لباس سفید در صدر مجلس بنشیند و از حال و هوای سفر معنوی خود صحبت کند اما من همیشه در عالم بچگی این موضوع برایم سوال بود که چرا وقتی این خانم یا آقا از آن خانه صحبت می کند برخی از مهمانان گریه می کردند؟ بعد ها فهمیدم که این مهمانی در فرهنگ ایرانی ولیمه نام دارد و حجاج بعد از بازگشت از حج از روی استحباب اقوام و دوستان و آشنایان را به شکرانه حج خانه خدا دعوت می کنند و مهمانی میدهند اما آن زمانها ولیمه ها رنگ و بوی دیگر داشت. چند روز قبل از آمدن حاجی از حج همه اقوام بسیج میشدند و خانه رو تمیز میکردند و حتی گاهی برای استقبال از یک حاجی تمام اهل محل کمک می کردند و خانه هایشان هم برای برگزاری مراسم ولیمه در اختیار قرار میدادند .دیگ ها را در حیاط اجاق میکردند و قیمه یا قرمه سبزی بار میگذاشتند و منتظر آمدن حاجی میشدند اما این روزها دیگر بازگشت حجاج جلوه معنوی به شهر نمی دهد،دیگر با آمدن حجاج از حج بوی اسفند دود کردن و جمع شدن اهل محل برای آمدن حاجی نمی آید، چرا؟!
سوال من این است که این افرادی که نزدیک یکماه با رفتن به سفر حج به تصفیه درون می پردازند و با تدارک چنین مهمانی هایی مجددا خود را به دنیای مادی می چسبانند ،مگر نه اینکه این افراد با رفتن به این سفر همچون فرزند تازه متولدشده از مادر از گناه بری میشوند پس چرا آخرت خود را با یک مهمانی تجملاتی بر باد میدهند؟
این روزها خانه های حیاط دار همسایه ها که یکی به زنان و دیگری به مردان اختصاص پیدا میکرد جای خود را به سالن های مجلل و لوکس در بالای شهر داده است ! بوی قرمه سبزی و قیمه در کوچه پس کوچه ها جای خود را به سفره های رنگین و بره های بریان و میزهای سلف انباشته از غذا و دسرهای متنوع داده است!
یادم می آید که ان زمان زن و مرد از فامیل و همسایه پای دیگ غذا می ایستادند و بعد در شستن ظرف ها به همدیگر کمک می کردند اما امروز چه؟! یه هفته قبل از آمدن حاجی باید منتظر کارت دعوتی باشیم تا به دستمان برسد که مدت مهمانی را به سه-چهار ساعت محدود کرده است و ما در تمام این یه هفته به این فکر میکنیم که در این ولیمه چه بپوشیم و چگونه ظاهر شویم!
مراسم حاجی خوری یا سالن مد؟!
اینها همه پیش زمینه اجراست اما داستان زمانی تاسف بار میشود که روز موعود فرا میرسد و آماده ی رفتن به مراسم میشویم.وقتی وارد مجلس میشویم با سالن مدی مواجه میشویم که اصلا شباهتی با ولیمه ی یک زائر خدا ندارد و بیشتر محلی برای فخر فروشی است...
بعد از اینکه چند ساعتی از پذیرایی و گپ و گفت مهمان ها دور میزهای رنگین از میوه ها و شربت ها و بستنی های متنوع میگذرد،پرده از میز غذا برداشته میشود و مهمانان رو به سرو شام دعوت میکنند و دیدن چنین میزی چاقی و پر خوری و اسراف رو هم از سر آدم می پرونه! برخی چنان به سمت میز میروند که انگار میخواهد قحطی بیایید برخی هم از فرط شلوغی اصلا غذا بهشان نمی رسد! .اگرچه میز غذا رنگین و مزین به غذاهای رنگارنگ است اما جای عطر خوش غذاهای خانگی و صفا و صمیمیت های مهمانی های ساده و بی ریای گذشته را نمی گیرد .
به کجا چنین شتابان
اگر از سفره های سنگین و رنگین و مهمانی باشکوه چنین مجالسی بگذریم آنچه مایه تاسف است تجمل گرایی و اسراف در مهمانیست که رنگ و بوی معنوی دارد و عده ایی از حجاج این معنویت را با تجملات معامله می کنند تا فخر بفروشند و به دیگران بفهمانند که تمکن مالی دارند و می خواهند به شکرانه ین سفر سوری مفصل دهند!!!
ولیمه دادن واجب نیست و جزو مستحبات است اما برخی حاجیان چنان در این مسئله افراط کرده اند که این سنت به امر واجب همراه با تجمل گرایی رسم شده است اما آیا این حاجیان دست به خیر هم دارند؟آیا اگر جوانی به آنها مراجعه کند و از آنها مقداری پول برای قرض بخواهد تا بتواند به زندگی اش سر و سامان دهد و مراسم عروسی اش را برگزار کند بدون هیچ چشم داشتی حاضر است کمک کند؟
سعیده دختر22 ساله ایی است که پدرش قبلا روی ماشین سنگین کار میکرد و چند سالی است که به دلیل بیماری قادر به کار کردن نیست و مادرش هم آشپز است و درآمد آنچنانی ندارد.سعیده می گوید: ما از خانواده آبرو داری هستیم و از اینکه دستمان رو به دیگران دراز باشد ابا میکنیم اما دو سال است که عقد کرده ام و هی امروز و فردا می کنم تا بلکه بتوانم مخارج جهیزیه ام را از جایی تهیه کنم و خانواده داماد هم اعلام کردندکه تا بعد از محرم و صفر مراسم عروسی را برگزار میکنیم و من خیلی نگران تهیه لوازم خانگی ام هستم و سه چهار ماه بیشتر فرصت ندارم .
بعد از اینکه چند ساعتی از پذیرایی و گپ و گفت مهمان ها دور میزهای رنگین از میوه ها و شربت ها و بستنی های متنوع میگذرد،پرده از میز غذا برداشته میشود و مهمانان رو به سرو شام دعوت میکنند و دیدن چنین میزی چاقی و پر خوری و اسراف رو هم از سر آدم می پرونه!
یک فامیلی داریم که وضع مالی خوبی دارد. سال پیش به حج رفته بود و مراسم ولیمه ی با شکوهی در یکی از تالارهای خیابان پاسداران گرفت و مجالس عروسی تمام بچه هایش در هتل شرایتون برگزارمیشود و چندین طبقه آپارتمان دارد من هم که برای تهیه جهیزیه ام درمانده بودم با هزار شرمندگی به ایشون مراجعه کردم تا 3- 4 میلیون از ایشون قرض بگیرم اما در کمال تعجب به من گفت فعلا دستم تنگه ! ندارم! اما میتونم اجاق گازت رو متقبل بشم و بدم من هم که چاره ایی نداشتم و 500تومنم برام500 تومن بود گفتم ممنون میشم... گذشت تا روز پاتختیم رسید آنروز می شنیدم که همه می گفتن خدا خیرش بده فلانی اجاق گازش رو داده ها!!! خلاصه همون500 تومنم که با هزار منت داد آبروم جلو فامیل و خانواده شوهرم رفت...
غافل از آنیم که کج می رویم
سوال من این است که این افرادی که نزدیک یکماه با رفتن به سفر حج به تصفیه درون می پردازند و با تدارک چنین مهمانی هایی مجددا خود را به دنیای مادی می چسبانند ،مگر نه اینکه این افراد با رفتن به این سفر همچون فرزند تازه متولدشده از مادر از گناه بری میشوند پس چرا آخرت خود را با یک مهمانی تجملاتی بر باد میدهند؟ آیا اینان به خود نمی گویند شاید در این مجالس کسی باشد که دلش بشکند و بگوید خوش به حالشون کاش ما هم مثل اینها پولی داشتیم تا به سفر حج می رفتیم و همچین مهمانی میدادیم؟!مگر نه این است که ما به حج مشرف می شویم تا با سجده کردن و زانو زدن در پیشگاه خداوند تمرین باهم بودن و به فکر هم بودن کنیم پس چرا با صرف مبالغ هنگفت برای یک شب ولیمه که در آخر شب خوراک سطل زباله میشود گره از کار مومنی نگشاییم؟
این روزها هستند نیازمندانی که مشکلشان تنها با بخشی از این مبالغ هنگفت حل میشود و می تواند آن شبی که پولهای حاجی به شکل غذا به دور ریخته میشود راسر راحت بر بالین بگذارند.متاسفانه فخر فروشی و تجملات آنچنان بر اعتقادات مردم سنگینی می کند که گویا حاجی هرچه مراسم ولیمه اش باشکوه تر باشد حج مقبول تری داشته است و شاید تعبیر درست این باشد :
دلخوش از آنیم که حج می رویم غافل از آنیم که کج می رویم
در پایان متذکر میشوم که معنای ولیمه دادن شام به هزار نفر آن هم در هتل های گرانقیمت و چندین رقم غذا نیست بلکه این امر مستحبی با دادن شام یا ناهاری به 20-30 نفر مستحق هم کفایت میکند و در عوض میتوان دست جوانی را گرفت که برای نداشتن مخارج ازدواج به گناه می افتد...
منبع:http://www.tebyan.net/
.: Weblog Themes By Pichak :.